بخاطر عشقم
عشق و عاشقي
نظرات شما عزیزان:
چرا بی قرار بمانم چرا امشب را به شوق دیدنت بیدار بمانم!
یاد آن لحظه ها حسرت آن روزها ، نگاه به خاکستر شدن خاطره ها
، چه کنم در دل یاد تو را !
با اینکه رفته ای ، اما تا ابد با منی ،
نه آنگونه که در کنارم باشی و مرا شاد کنی ،
اینگونه که با یادت قلبم را میسوزانی !
شاید امروز آن روز عاشقانه نیست ،
از نگاه این آسمان ابری پیداست
که امشب هم ستاره ای در آسمان نیست !
دلتنگی ها و آن چشم انتظاری ها
، دوستت دارم ها و آن درد دلها ،
آن شور و شوق عشق چه معنایی داشت
برای منی که اینک عشق را نمیبینم !
این سرگذشت من است
و سرنوشت این قلب ، قلبی که آنقدر برای تو میتپید
که هوای زندگی ام را زیر و رو میکرد !
و اینجا که نشسته ام
، هوای دلم آنقدر گرفته که شاید قلبم از تپش بیفتد!
نه
این را تکرار میکنم که بی وفایی
، نه همه جا فریاد میزنم که تو پر از
گناهی
، تو باعث آمدن غمهایی
، تو رفتی و من مانده ام و تنهایی!
خواستم با تو پرواز کنم
، نه اینکه با بالی شکسته پرواز تو را تماشا کنم !
خواستم با تو عاشقانه زندگی کنم
، نه اینکه با تنهایی این روزهای سرد را لحظه شماری کنم!
خواستم عشقم را به تو ثابت کنم
، نه اینکه اینجا بخواهم همه چیز را فراموش کنم!
و امشب و دیروزی که گذشت
یکی از آن لحظه هایی بوده که بی تو گذشت
، گرچه میگذرد این لحظه ها
، چه سخت تحمل میکند دلم نبودت را.... !
Power By:
LoxBlog.Com |